-
ببخشید
شنبه 8 آبانماه سال 1389 16:25
سلام دوستان عزیز من این روزا واقعا وقتم کمه اما این به معنی این نیست که شمارو فراموش کرده باشم اما مجبورم کمتر بیام کسانی که منو میشناسن میدونن چند ماه یه بار باید به مسافرت برم ونمی تونم upبشم اما سعی میکنم در اولین فرستی که گیرم بیاد میام و منتظر نظراتتون هستم همتونو دوست دارم من زود بر میگردم قربون همتون عسل
-
فریب
شنبه 8 آبانماه سال 1389 16:14
زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس جز او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد آه می فهمی چه می گویم؟؟؟؟؟؟ زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس جز او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد آه می فهمی چه می گویم؟؟؟؟؟؟...
-
خدایا...
شنبه 8 آبانماه سال 1389 16:09
از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدایا جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، ... با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنی
-
غوغای ستاره ها
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 18:38
-
نامه یه عاشق
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 18:15
ز فراق سینه سوزت غم سینه سوز دارم گل من قسم به عشقت نه شب و نه روز دارم به دو گونه ی لطیفت، به دو چشم اشک ریزم که به راه عاشقی ها ز بلا نمی گریزم به تو ای فرشته ی من، گل من، ترانه ی من که جدایی از تو باشد غم جاودانه ی من چون تو در برم نباشی غم بی شمار دارم تو بدان که با غم تو، غم روزگار دارم
-
امشب خیلی دلم گرفته اینو گذاشتم
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 23:44
-
زندگی اجبارنیست...
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 23:38
شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است دلش از غصه حزین بود و غمین حال من می گو یم زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست که نشد بال زدو پرواز کرد زندگی اجبار نیست زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است تو عبور خواهی کرد از همان پنجره ها با همان بال و پر پروانه به همان زیبایی به همان آسانی زندگی صندوقچه ی...
-
دینی که در دنیابه وجدآمدچه دینی بود؟
شنبه 1 آبانماه سال 1389 21:55
به نظر جامعهشناسان و مورخان نمیتوان معلوم کرد اولین دین کدام است؛ زیرا وضع دین اولیه چندان معلوم نیست. در عین حال برخی از مورخان به بعضی از ادیان را به عنوان دین اولیه بیان کردهاند، از جمله آنها فتیشیسم (روح پرستی) است. بعضی از جامعه شناسان مانند "اسپنسر" آن را دین عمومی بشر دانسته و عقیده دارند ادیان...
-
مهمان
جمعه 30 مهرماه سال 1389 13:32
امشب آن حسرت دیرینه من دربردوست به سرمی آید درفروبند وبگو خانه تهی است زین سپس هرکه به در می آید شانه کو تا که سروزلفم را درهم ووحشی وزیباسازم بایدازتازگی ونرمی ولطف گونه راچون گل رویاسازم سرمه کوتاکه چوبردیده کشم رازونازی به نگاهم بخشد بایداین شوق که دردل دارم جلوه برچشم سیاهم بخشد چه بپوشم که چوازراه آید عطشش مفرط...
-
ایران من...
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 16:24
-
عشق عشق می آفریند...
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 16:23
عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند. (مارکوس بیکل) باتشکراز غریبه عزیز
-
تبریک تبریک تبریک
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 11:11
ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا-ع مبارک. بر روی رضـا شمـس امامت صلـوات بر شافع ما روز قیامـت صـلوات در شـام ولادتـش که شادنـد همـه بفرست بر این روح کرامت صلوات صلوات
-
امام رضا
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 11:09
امام رضا(ع)… میرسم از صحن جمهوری چشمان دلت تا ضریح سبز گیسوی پریشان دلت میرسم از غربت چشمان باران خورده ام کوه بکوه منزل به منزل تا خراسان دلت بی پناهم خسته ام مولای من کم از اهو نیستم آقا به قربان دلت کاش نام ما هم ثبت می کردید عاقبت در میان دفتر سرخ شهیدان دلت باز می لرزد درون سینه آهوی دلم ضامن آهو دو دست ما به...
-
آی ستاره
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 13:07
ای ستاره هاکه برفرازآسمان بانگاه خوداشاره گرنشسته اید ای ستاره ها که ازورای ابرها برجهان نظاره گرنشسته اید آری این منم که دردل سکوت شب نامه های عاشقانه پاره می کنم ای ستاره هااگربمن مددکنید دامن ازغمش پرازستاره میکنم بادلی که بویی ازوفانبرده است جوربیکرانه وبهانه خوشتراست درکناراین مصاحبان خودپسند نازوعشوه های زیرکانه...
-
دخترک عاشق
شنبه 24 مهرماه سال 1389 15:27
دخترک ۱۶ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد .. .پسر قد بلند بود. صدای بمی داشت وهمیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود نمی خواست احساسات خود را به پسر ابرازکنداز اینکه رازاین عشق رادر قلبش نگه می داشت واو را دورا دور می دید احساس خوشبختی می کرد.در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که...
-
دخترودریا
شنبه 24 مهرماه سال 1389 15:08
دختر کنارپنجره تنها نشست وگفت ای دختر بهار حسد می برم به تو عطر و گل وترانه و سر مستی ترا با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای با ناز میگشود دو چشمان بسته را میشست کاکلی به لب آب نقره فام آن بالهای نازک زیبای خسته را خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش بر چهر روز روشنی دلکشی دوید موجی سبک خزید و...
-
اجازه
شنبه 24 مهرماه سال 1389 14:50
اجازه هست عشق تورو تو کوچهها داد بزنم؟ رو پشت بوم خونهها اسـمـتو فـریاد بزنم اجازه هست مردم شهر قصه مارو بدونن؟ اسم منو، عشق تورو توی کتابها بخونن اجازه هست که قلبمو برات چراغونیش کنم؟ پیـش نگاه عـاشقت چـشمـهامو قربونیش کنم اجازه میدی تا ابد سر بزارم رو شونههـات؟ روزی هزارو صد دفعه بگم که میمیرم برات اجازه میـدی...
-
ردپای خدا
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 11:11
یک شب مردی خواب عجیبی دید.او خواب دید دارد در کنار ساحل همراه با خدا قدم میزند. روی اسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند. در همه ان صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که یکی از انها به او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدا بود. هنگامی که اخرین صحنه جلوی چشمانش امد،دید که ... بیشتر از یک جفت رد پا دیده...
-
بیوگرافی گوگوش+عکس
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 18:53
نام: گوگوش (فائقه آتشین) تاریخ تولد: 18 بهمن 1331 دختر صابر آتشین (بازیگر) همسر سابق بهروز وثوقی (بازیگر) همسر مسعود کیمیایی (کارگردان) دارای یک فرزند به نام کامبیز دارای مدرک تحصیلی متوسطه فعالیت هنری با عملیات آکروباسی (1334) فعالیت هنری با خوانندگی (1338) شروع فعالیت در سینما با بازی در فیلم بیم و امید شروع مجدد...
-
باورکن عشق یعنی ترس ازدست دادن تو...
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 17:36
-
یک لیوان شیربهای محبت جاودانه
جمعه 16 مهرماه سال 1389 11:36
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی...
-
گل صداقت
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 16:40
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی پیرزن خدمتکار پنهانی ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود. به دخترش گفت:توشانسی نداری.نه ثروتمندی و نه...
-
تقدیم به زندگی
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 17:54
تولدت مبارک کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر...
-
درد دلهای من تنها
جمعه 9 مهرماه سال 1389 23:23
سلام دوستان عزیزاین روزا همه مدارس و دانشگاه هاباز شده وقتی بچه مدرسه ای ها رو میبینم دلم واسه اون موقع تنگ میشه درسته دانشجوم ویه مرحله بالا ترم ودوستای زیادو خوبی دارم اما خودتون بهتر میدونید که دوران دانش آموزی یه چیز دیگس.منم اینجاتوبندر تنها موندم خیلی حالم گرفتس الان آنی جون دوستم گفت:کلاسای کرمانشاه ۱۴مهرشروع...
-
مناظره ای بسیارزیتاوعاشقانه
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 14:09
سیمین بهبهانی یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم چون بنده در سودای زر ، کالای...
-
بازم غریبه جونم
دوشنبه 5 مهرماه سال 1389 23:21
زندگی دفتری از خاطره هاست یکنفر همدم خوش بختی هاست یکنفر همسفر سختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم مرسی غریبه نه دوستم *ایمیلتوبزار لطفا
-
برای غریبه آشنا
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 14:17
دایا برای همسایه که نان مرا ربود٬نان! برای عزیزانی که قلب مرا شکستند ٬مهربانی! برای کسانی که روح مرا آزردند ٬بخشش! و برای خویشتان خویش٬ آگاهی و عشق می طلبم! <<<<<<<<<<<<<<<<<<<< ممنونم غریبه ای که دوستمی هرچند میدونی که من همیشه میگم دوستمی ومیگی غریبه
-
عشق الکی...
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 20:36
پسر نگاهی به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ...
-
بهار
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 10:40
چه بهارها که بهاری نداشتیم و گذشت...
-
زمین روچه به آسمون؟؟
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 10:27
مورچه ای را عقد سنجاقکی کردم شاهدش خدا می دانی چه شد؟ مورچه ی زمینی هوایی بالهای دست نایافتنی سنجاقک سنجاقک آسمانی زمین گیر قلب کوچک مورچه پس سوگند یاد کردم زین پس هیچ زمین و آسمانی را به هم ندوزم تا دو بیگانه را به عقد هم در آورم دریا و آسمان دو خط موازی اند بر ساحل اگر بایستی تنها سراب بوسیدنشان را خواهی دید در...